ستون آخر٬
"از کجا معلوم که اینها هم توده ای نشوند "
على جوادى

در محافلى از رهبران کارگرى پيشرو و سوسياليست مباحثى پيرامون اوضاع سياسى و آينده و چه بايد کرد کارگران در جريان بوده است. بررسى احزاب چپ و ضرورت همکاری و پيوستن به حزب اتحاد کمونیسم کارگری و اتخاذ سیاست سازماندهی حزبى و توده ای حزب يک محور اين گفتگوها بوده است. رفيق عزيزى در اين جمع این سئوال را مطرح ميکند: "از کجا معلوم که اینها هم توده ای نشوند؟". اشاره این فعالین کارگری به بلایی است که خط پوپولیستی و سازشکار حمید تقوایی و شرکاء بر سر "حزب کمونیست کارگری" آورده است. چشم شان ترسیده است. دست به عصا شده اند. در عین حال نگران سرنوشت سیاسی حزب اتحاد کمونیسم کارگری هم بودند.
 
اشاره شان سخت و در عین حال تلخ است. در نگاه اول شاید زمخت بنظر برسد. اما با اندک تعمقی میتوان به عمق این ارزیابی رسید. حزب کمونیست کارگری منصور حکمت پرچمدار کمونیسم کارگری و نقطه امید و آرزوی کارگران رادیکال سوسیالیست بسیاری بود. "انتقادات" از جانب جریانات ملی-اسلامی یا چپ سنتی به حزب ما در آن زمان کم نبود. اما یک ویژگی برخی از این انتقادات را از انتقادات در شرایط کنونی جدا میکند. تماما از زاویه راست و غیر کمونیستی بود. جریاناتی که خواهان کند کردن حرکت کمونیسم کارگری بودند. اما امروز این حزب با انتقادات و ارزیابی های متفاوتی مواجه شده است. مرگ نابهنگام منصور حکمت٬ سر بلند کردن جریانات راست و پوپولیست و بیرون زده شدن جریان کمونیسم کارگری پرچمدار منصور حکمت از این حزب تماما سیمای سیاسی و جایگاه اجتماعی این حزب را تغییر داده است. مواضع اتخاذ شده این حزب در قبال تحولات سیاسی جاری٬ در دستور قرار دادن سیاست سازش سیاسی و طبقاتی٬ اتخاذ سیاست توده ایستی در قبال بخشی از رژیم حاکم٬ خلاصه کردن سرنگونی رژیم اسلامی به سرنگونی ولایت فقیه٬ دست اتحاد و همبستگی دراز کردن به سوی جریانات راست پرو غربی و جریانات سبز ملی اسلامی٬ قرار دادن باند ارتجاعی موسوی "در کنار مردم" و "همراه مردم" این حزب را کاملا پدیده دیگری کرده است. برای رسیدن به تکه ای از قدرت به هر شکلی در می آیند. یک روز اعلام میکنند که یک پای "قدرت دوگانه اند"٬ یک روز اکس مسلم میشوند٬ یک روز محجبه میشوند. یک روز پرچم سبز سفارش میدهند٬ روز دیگر ماسکهای سه رنگ سفارش میدهند. این جریان برای سهیم شدن در قدرت سیاسی به هر شکل و شمایلی متمایل میشوند.

حزبى که امروز بخشی از جریان رادیکال سوسیالیست کارگری سیاستهای آن را به درست "توده ایستی" ارزیابی میکنند. و چرا که نه؟ مگر نه اینکه این سیاستها اساس سیاستهای جریان راست و ارتجاعی توده ایستی در جامعه هستند؟ مگر نه اینکه تایید مستقیم و یا غیر مستقیم "جریان سبز" در جامعه یک سیاست تماما توده ایستی است. و این جاده ای است که این جریان در آن قرار گرفته است. و اگر فشار ما نباشد با بسرعت بیشتری این مسیر را طی خواهند کرد.

اما این ارزیابی در عین حال بیانگر یک هراس و اضطراب از آینده و سرنوشت حزب ما هم هست. از کجا معلوم که اینها هم در این مسیر گام نگذارند؟ میگویند مگر نه اینکه حزب کمونیست کارگری منصور حکمت امان از جریان دوم خرداد و مدافعین توده ایستی آن بریده بود؟ سئوالی واقعی است. پس چه شد؟ چه تغییراتی در این حزب این جریان را به این روز زار انداخت؟ برای بررسی باید به جوانب مختلف این ارزیابی واقع بینانه برخورد کرد.

تغییرات اجتماعی و سیاسی یک شبه اتفاق نمی افتند. الزاما حاصل غلبه فرد بر مقدرات حزبی نیستند. بر عکس محصول روندها و تغییر و تحولات اجتماعی در جامعه و بازتاب در سطوح حزبی هستند. آنچه بر "حزب کمونیست کارگری" رفت محصول چنین روندهای سیاسی در جامعه و در این حزب بود. مسلما افراد و گرایشات در این سوخت و سازها موثر و بعضا تعیین کننده بودند. اما مساله را تنها از این منظر میتوان مورد ارزیابی ماتریالیستی قرار داد. ما در حزب کمونیست کارگری برای جلوگیری از حاکم شدن خط پوپولیستی جنگیدیم٬ هر چند که در آن حزب در نهایت شکست خوردیم٬ اما در جامعه در مقابل این خط شکست نخوردیم. بلکه برعکس پیروز شدیم. ما در نبرد شکست خوردیم اما در جنگ پیروز شدیم. امروز جامعه برای این خط ارزشی قائل نیست. بعضا مستمسک جریانات راست شده اند. نقد ما سیاستهای این پوپولیسم سازشکار را افشاء کرده است. برای ما تصور سرنوشت امروزی این حزب کار سختی نبود. قرار گرفتن این حزب در چنین مکانی یک شبه اتفاق نیافتاد. پروسه معین و آشکاری را طی کرد. در عین حال جدال بر علیه آن هم آشکار و در برابر جامعه صورت گرفت. اسناد این تحول روشن و قابل دسترس است. این تلاش را باید به تلاش منصور حکمت در سنت کمونیسم کارگری افزود.

واقعیت مهم دیگر این است که کمونیسم کارگری یک سنت سیاسی زنده در بطن جامعه و در طبقه کارگر است. این گرایش ممکن در تغییراتی ضعیف و یا قوی شود. اما موجود است. زنده است. گاه آشکار و گاه پنهان در گیر مبارزه ای همه جانبه و هر روزه است. پرچمی را که ما در حزب کمونیست کارگری در مقابله با خط حمید تقوایی و شرکا برافراشتیم گوشه ای از جدال و نیاز کمونیسم کارگری برای دفاع از سنت و داده های سیاسی و حزبی و سنگرهای این جنبش بود. ما افراد معین تنها در این چهارچوب توانستیم نقش حیاتی ایفا کنیم. و اگر ناچار شدیم تمام امکانات آن حزب را بجا بگذاریم و حزب جدیدی را برپا کنیم٬ اما در عوض توانستیم حزبی را پایه گذاری کنیم که امروز به حق مورد توجه بخش رادیکال سوسیالیست طبقه کارگر قرار گرفته است. این یک نیاز مادی و حیاتی جنبش کمونیسم کارگری است. بعلاوه گرایش پوپولیست سازشکار به سادگی نتوانست به چنین مکانی در آن حزب دست یابد. افشاء شدن سیاستها و رو شدن جوهر واقعی اش بهایی بود که در قبال این تلاش پرداخت. ما میدانستیم که امکانات را میتوان ایجاد کرد. میدانستیم که احزاب بزرگ در بزنگاههای سیاسی الزاما بزرگ نمی مانند٬ همانطور که احزاب کوچک هم الزاما کوچک نمی مانند. روی آوری امروز به حزب اتحاد کمونیسم کارگری در مراکز کارگری٬ تبدیل شدن مواضع و سیاستهای این حزب به نقطه انتهای رادیکالیسم اجتماعی در جامعه٬ محصول این تلاشها و نمایندگی کردن کمونیسم کارگری منصور حکمت در جامعه است. واقعیتی است که این حزب را در نقطه پرش کاملا مساعدی برای پیشروی کمونیسم کارگری در تحولات معاصر قرار داده است .

اگر این "هراس" و ترس از ریسمان سیاه و سفید مانع پیوستن کنونی برخی محافل رادیکال سوسیالسیت کارگری به حزب ماست باید تاکید کرد که اتفاقا سرنوشت آتی را تصمیمات امروز رقم میزنند. اگر کسی نگران رشد خط توده ایستی در جریان ماست٬ باید به این حزب بپیوندند و سنت پرچم کمونیسم کارگری منصور حکمت را در کنار سایر رفقای این حزب محکم در دست بگیرد. هیچ تضمینی در کار نیست. تنها تضمین در تقویت خط کمونیسم کارگری در مصافهای سرنوشت ساز و تعیین کننده است. هیچ نقطه طلایی از پیش داده شده ای وجود ندارد که عبور از آن جریان ما را از گزند هر گونه تحولی مصون دارد. مساله این است که افراد میتوانند هر سرنوشتی برای خود رقم بزنند. اما سنتهای اجتماعی همواره نیروی خود را در جدالها پیدا میکنند. از این رو هر روز در هر مصافی برای آینده و پیروزی کمونیسم و کارگر باید جنگید. راه دیگری نیست.

ما به هیچ فعال رادیکال سوسیالیست کارگری برگه تضمینی نمیدهیم که آینده چگونه رقم خواهد خورد. ما تلاشمان را میکنیم. آینده را تلاشهای امروز رقم خواهد زد. ما کارنامه تاکنونی و تلاش امروزمان را در مقابل این رفقا قرار میدهیم. از این رفقا هم انتظار داریم که سهم خود را در شکل دادن به آینده ایفا کنند. من به نوبه خود از تمامی فعالین رادیکال سوسیالیست کارگری دعوت میکنم تا به حزب اتحاد کمونیسم کارگری بپیوندند. پیشروی کمونیسم کارگری در گرو تصمیمات حیاتی امروز است. *